زبان گویشی است همراه با نیروی زمینی و دریایی ارتش – زبانشناس مکس واینریش
البته که شما میدانید زبان چیست، اما شاید فرق بین گویش و زبان را به درستی نتوانید تشخیص دهید.
اساسا زبان یک نظام ارتباطی با قواعد و واژگان مختص خود است، که اغلب با یک هویت فرهنگی و ملی متمایز شناخته میشود. در مقابل، گویش گونهای از زبان یک منطقه خاص یا گروه اجتماعی خاصی، که همچنان قواعد و واژگان مخصوص خود را دارد گرچه با تلفظ متفاوت اما برای مردم با زبان غالب در آن منطقه قابل فهم متقابل میباشد.
در اینجا سه تفاوت اصلی زبان و گویش و سپس لهجه را عنوان میکنیم:
تفاوت اصلی بین زبانها و گویشها

بگذارید روراست باشیم، علیرغم تفاوتهای بیان شده در بند بالا باید خاطرنشان کنیم که؛ هیچ تعریف قراردادشدهای برای زبان و گویش وجود ندارد. هر دو نظامهای ارتباطی به کار گرفته شده توسط مردم بومی هستند و میتوان هر کدام از آنها را زبانهای کاملا جداگانهای در نظر گرفت.
مقایسههای سرراست و واضح چیزی است که همه به دنبال آن هستیم ولی در زبانشناسی، بعضی مفاهیم آن چنان روی خوشی نشان نمیدهند.
۱. زبانها کشور دارند، اما گویشها منطقهای هستند
در تعریف «زبان»، در فرهنگلغت مریموبستر چنین آمده است: «حروف، تلفظ و شیوه ترکیب آنها که توسط یک اجتماع استفاده و درک میشود.»
در مقابل «گویش» چنین تعریف شده است:«یک گونه منطقهای از زبان که با ویژگیهای واژگان، قواعد و تلفظ تمیز داده میشود.»
ممکن است متوجه شده باشید که تفاوت چندانی بین این تعاریف وجود ندارد. اما همیشه بر ملی بودن زبان و منطقهای بودن گویش با گویشوران کمتر تاکید میشود.
هر کشوری دستکم یک زبان رسمی مورد استفاده در اسناد اداری و فعالیتهای حکومتی دارد.
ذکر تفاوتها تا همین جا برای اکثر مردم کفایت میکند اما از نقطه نظر زبانشناسی میتوانیم دقیقتر بررسی کنیم.
یک گویش با اعلان رسمی میتواند به یک زبان تبدیل شود. دولت به یک گویش یک عنوان رسمی میبخشد. به بیان دیگر، یک زبان تنها به این خاطر زبان شناخته میشود که توسط دولت حمایت شده است.
به عنوان مثال، زمانی که فیلیپین از میان هشت گویش اصلی خود یکی را به عنوان زبان رسمی برمیگزید، تصادفی نبود که تاگالوگ به عنوان زبان انتخاب شد.
گرچه اکثریت مردم کشور میتوانستند کم و بیش تاگالوگ/فیلپینو صحبت کنند، این باعث نشد رهبران کشور که خود تاگولوگ زبان بودند، تاگالوگ را به عنوان زبان رسمی انتخاب کنند.
چون زبانها از نظر فنی همان گویش هستند، موقعیتهای زیادی وجود دارد که گویشوران دیگر زبانها میتوانند کاملا زبان یکدیگر را متوجه شوند.
برای نمونه زبانهای اسکاندیناوی دانمارکی، سوئدی و نروژی به طور کامل قابل فهم متقابل هستند و نیازی به مترجم ندارند.
به طور رسمی، آنها زبانهای متفاوتی را صحبت میکنند اما در عمل آنچنان که بحث میرود در واقع آنها به سه گویش متفاوت که احتمالا از یک نیای مشترک نشئت گرفته صحبت میکنند.
۲. زبانها، استانداردهای نوشتاری دارند، در حالی که گویشها شفاهی هستند
زبانها بیشتر اوقات قواعد استاندارد گرامری و عدوات اضافی ادبی دارند. آنها علاوه بر تاریخ شفاهی، تاریخ مکتوبی را هم یدک میکشند.
گویشها در مقابل، بیشتر در حالت شفاهی وجود دارند. اگر هم به صورت مکتوب درآمده باشند بیشتر در اسناد غیررسمی و بومی بوده است.
گرچه غنای کنونی یک گویش در ادبیات، معیاری مهم در انتخاب آن به عنوان «زبان رسمی» است، برعکس آن نیز صادق است.
صرف اعلان یک گویش به عنوان زبان رسمی باعث حفظ و تداوم آن شده و نویسندگان را به تولید آثار به آن زبان تشویق میکند. از طرفی حمایت دولت از یک زبان خاص به عنوان زبان رسمی باعث میشود همه امور دولتی به آن زبان نوشته شوند.
این یک مثال ملموس از اثر گلوله برفی است، هرچه بیشتر آثار ادبی در آن زبان تولید میشود آن زبان قویتر میشود.
۳. زبانها از نظر کیفی با گویش تفاوت دارند
بسیاری ادعا دارند که زبان ها اساسا پیجیدهتر و شکیلتر از گویشها هستند.
اما اگر پیچیدگی زبانی یا سختی تکاملی زبان را با گویش آرچی – گویشی که در مناطق کوهستانی روسیه صحبت میشود – مقایسه کنیم درمییابیم که مشق شب زبان فرانسوی بچهبازی بیش نیست!
آرچی آواهای بسیار زیادی دارد و حالتهای صرفی فراوان؛ هر فعل میتواند به ۱۵۰۲۸۳۹ حالت مختلف صرف شود!
از سوی دیگر، اگر بخواهید استدلال کنید که زیبایی یک زبان در سادگی آن نهفته است، آنگاه دفاع از انتخاب زبانهای دشواری مانند چینی ماندارین، مجاری یا تایلندی برای استفاده روزمره کار بسیار سختی خواهد بود.
برای مثال، زبان چینی بیش از ۵۰٬۰۰۰ نویسه (کاراکتر) دارد. علاوه بر این، یک زبان آهنگین (تونال) است. این بدان معناست که یک هجای واحد مانند «ما» (ma)، بسته به نحوه تلفظ آن، میتواند معنای «مادر»، «اسب» یا چیز دیگری بدهد.
پس واقعاً چه کسی میتواند تعیین کند که چه زبانی زیباست؟ و فراموش نکنیم که گویشهایی وجود دارند که به اندازه زبانهای رسمی ارزشمندند.
تفاوت گویش (Dialect) و لهجه (Accent) چیست؟

در همین رابطه، شاید دوست داشته باشید تفاوت گویش و لهجه را بدانید. بسیاری این دو را اشتباه میگیرند و گاه به جای هم به کار میبرند. خبر خوب اینکه تفاوت آنها اینجا کاملاً روشن است:
لهجه زیرمجموعهای از گویش است.
در حالی که گویش همه جنبههای زبان (دستور زبان، واژگان و تلفظ) را پوشش میدهد، لهجه فقط به بخش سوم (یعنی تلفظ) مربوط میشود.
طبق فرهنگنامه مریام-وبستر، لهجه عبارت است از: «شیوهای از سخن گفتن که ویژه یک گروه خاص از مردم، بهویژه بومیان یا ساکنان یک منطقه است.»
بررسی لهجهها جالب است چون گویشوران را بر اساس جغرافیایشان دستهبندی میکنند. واژهها و جملههای یکسان ممکن است وقتی توسط مردم دو منطقه مختلف بیان میشوند، کاملاً متفاوت به گوش برسند.
تنها در زبان انگلیسی، لهجههای بسیار متنوعی وجود دارد. برای مثال، یک آمریکایی به سختی میتواند یک اسکاتلندی را بفهمد، حتی اگر هر دو به یک زبان صحبت کنند.
هر یک از اینها به نوبه خود دارای گونههای منطقهای خاص خود هستند. مثلاً لهجههای آمریکایی شامل لهجههای جنوب عمیق (Deep Southern)، تگزاسی، نیویورکی، بوستونی، کالیفرنیایی و بسیاری دیگر میشود.
نکته جالب اینجاست که بیشتر گویشوران ادعا میکنند لهجه آنها روش «صحیح» تلفظ واژههاست. ذات انسان این چنین است.
اگرچه لهجه یک فرد ممکن است پیامدهای اجتماعی، اقتصادی یا ژئوپلیتیکی داشته باشد، همه لهجهها برابرند. هر کسی یک لهجه دارد و همه آنها زیبا به گوش میرسند
One thought on “تفاوت بین زبان و گویش چیست؟”